دوستان خوب....
به ما نشان می دهند که زندگی هر کس متفاوت است،
آنها علاقه شان را تنها، نثار ما می کنند
و با نشان دادن زندگی دیگران،
ما را آگاه می سازند.
"والری اسکالتز"
مهتاب |
| |
|
|
|
|
می تراود مهتاب می درخشد شبتاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند. نگران با من استاده سحر صبح می خواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم می شکند . نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم می شکند. دستها می سایم تا دری بگشایم بر عبث می پایم که به در کس آید در و دیئار به هم ریخته شان بر سرم می شکند. می تراود مهتاب می درخشد شبتاب مانده پای آبله از راه دراز بر دم دهکده مردی تنها کوله بارش بر دوش دست او بر در ، می گوید با خود : غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند. |
|
خدایا:
به خلوت نشینان دل شب سوگند! ازدلهامان کدورتها را دورکن.
خدایا:
دلمان را نوای عاشقانه عطا کن و چنان کن که از دلهامان جز ناله عشق بر نخیزد.
خدایا:
با یاد خود دلهامان را آرامش و آسودگی بخش.
خدایا:
ما را در زمره دلشکستگان و دلسوختگان قرار بده.
هاتف
سلام
در آغازشروع می کنم
با نام او که هر چه داریم ازآن اوست .
در اولین روزهای سال جدید برای شما آرزوی شادابی و تندرستی دارم.
خوش آمد می گم به تموم بروبچه های ایرونی
وممنونم که این وبلاک رو انتخاب کرده اید
انشاا... سالی خوب در کنار هم داشته باشیم
با این شعر فعلأ تمام می کنم.
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری بر گزیده ام که مپرس